کد مطلب:77547 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

خطبه 063-تشویق به عمل صالح











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«فاتقوا الله عبادالله و بادروا آجالكم باعمالكم»

یعنی بپرهیزید از عذاب خدا ای بندگان خدا و پیشی جوئید بر مرگهای شما به اعمال خیر شما. یعنی پیش از آنكه اجل در رسد بكوشید به اعمال خیر و افعال نیكو تا بعد از رسیدن اجل از نیكویان باشید.

«و ابتاعوا ما یبقی لكم بما یزول عنكم»

یعنی بخرید آنچه را كه باقی می ماند از برای شما از اعمال صالحه و كردار نیكو، به چیزی كه باقی نمی ماند از برای شما از اموال دنیا و مستلذات آن. یعنی دنیا را به مصرف آخرت برسانید تا سودمند باشید نه زیانكار.

«و ترحلوا فقد جد بكم و استعدوا للموت فقد اظلكم»

یعنی كوچ كنید، یعنی آماده ی كوچ كردن باشید و قصد و درنگ نكنید كه به تحقیق تعجیل كرده شده اید شما در كوچ كردن. یعنی به امر خدا جبلت شما تعجیل بر كوچ می كند، شما هم بر وفق او كردار و رفتار نمائید و آماده ی مرگ باشید كه او به تحقیق سایه بر شما انداخته است و نزدیك شده است به شما. و علامت مرگ آنا فانا در شما ظاهر می شود و زود باشد كه دریابد شما را.

«و كونوا قوما صیح بهم فانتبهوا.»

یعنی باشید مثل جماعتی كه بانگ بر ایشان زنند، پس به سرعت بیدار شوند، نه اینكه در خواب گران غفلت بمانند، تا وقت گرفتاری به چنگال مرگ.

[صفحه 350]

«و اعلموا ان الدنیا لیست لكم بدار فاستبدلوا، فان الله لم یخلقكم عبثا و لم یترككم سدی.»

یعنی بدانید كه به تحقیق كه دنیا نیست از برای شما سرای اقامت، پس تبدیل كنید او را، یعنی عمل از برای دنیا را، بدل كنید به عمل از برای آخرت، از جهت اینكه خدا شما را خلق نكرده عبث و بدون لزوم فایده و نفعی به شما و وانگذاشته است شما را مهمل بی منفعت. پس البته سعی بكنید در تحصیل منفعت از برای آخرت و الا البته مضرت خواهید كشید.

«و ما بین احدكم و بین الجنه و النار الا الموت ان ینزل به»

یعنی نیست میانه ی احدی از شما و میانه ی بهشت و آتش، سببی مگر مرگی كه نازل می شود به او. یعنی فاصله ی میانه ی شما و بهشت و نار نرسیدن مرگ و موت است و موت البته می رسد به شما و شما را واصل می سازد یا به بهشت یا به آتش، نظر به اعمال شما اول به بهشت و آتش برزخی و بعد از آن به بهشت و دوزخ محشری.

«و ان غایه تنقصها اللحظه و تهدمها الساعه، لجدیره بقصر المده.»

یعنی مسافت بقاء و عمری كه كم می گرداند او را هر لحظه (ای) از لحظات زمان و می شكند او را هر ساعتی از ساعات روزگار، البته سزاوار است به كوتاهی مدت و بی شبهه زود خواهد منقضی شد، پس امید دوام او دور از عقل باشد.

«و ان غائبا یحدوه الجدیدان.-اللیل و النهار-لحری بسرعه الاوبه.»

یعنی عدم ما و نبودن در دنیای ما كه از ما هجرت كرده و غایب است در حالتی كه می كشاند او را به سر منزل ما متجددان: شب و روز، البته سزاوار است كه رجوع او و رسیدن او سریع و زود باشد، زیرا كه قاید لیل و نهار تندرو است و زود به منزل خواهد رسید.

«و ان قادما یقدم بالفوز او الشقوه، لمستحق لافضل العده.»

یعنی به تحقیق كه وارد شونده ای كه وارد شود یا به فوز و سعادت نیكبختی و یا به شقاوت بدبختی، البته سزاوار است بهترین عده را، یعنی چیزی كه مهیا می شود از برای دفع حوادث زمان، از مال و اسلحه و بهترین عده آن است كه دفع شر و اذیت او كند. و آن

[صفحه 351]

قادم موت است و افضل عده از برای او نیكوكاری است كه دفع بدكرداری او را می كند.

«فاتقی عبد ربه، نصح نفسه، قدم توبته و غلب شهوته»

یعنی واپائیده است بنده (ای) خود را از مواخذه ی پروردگار كه نصیحت كرده است نفس خود را. یعنی قبول نصیحت و پند واعظ داعی حق را كرده است و پیش داشته است توبه را. یعنی پیشدستی كرده است بر توبه و ندامت از گناهان و غلبه كرده است شهوت خود را، یعنی نفس اماره ی خود را مطیع و منقاد و سلطان عقل و شرع كرده است.

«فان اجله مستور عنه و امله خادع له و الشیطان موكل به، یزین له المعصیه لیركبها و یمنیه التوبه لیسوفها، حتی تهجم منیته علیه اغفل ما یكون عنها. »

یعنی به تحقیق كه مرگ او از نظر او پنهان است و نمی بیند كه در چه چیز و به چه سبب است و آرزوی متاع دنیا فریب دهنده ی او است و شیطان داخلی و خارجی متوجه او است، زینت می دهد از برای او معصیت را تا اینكه سوار و مرتكب او بشود. و به آرزوی او می اندازد توبه را تا اینكه به تاخیر بیندازد توبه را و بی ترس مرتكب معصیت بشود و با این حال او را نگاه می دارد تا اینكه مسلط گردد بر او مرگ او، به غافل ترین احوالی از آن مرگ و بی گمان و ناگهان او را فراگیرد.

«فیا لها حسره علی كل ذی غفله ان یكون عمره علیه حجه و ان تودیه ایامه الی شقوه.»

یعنی از روی تعجب می خوانم حسرت را بر هر صاحب غفلتی كه باشد عمر او بر او حجت و برهان كه می توانست در آن تحصیل سعادت كرد، چرا نكرد و اینكه برساند روزگار او، او را به بدبختی.

«و نسال الله[1] سبحانه ان یجعلنا و ایاكم ممن لا تبطره نعمه و لا تقصر به عن طاعه ربه غایه. و لا تحل به بعد الموت ندامه و لا كابه.»

یعنی درخواست می كنم خدای منزه را اینكه بگرداند ما را و شما را از اشخاصی كه به كبر و طغیان نیندازد او را نعمتی از نعمتها و بازندارد او را از طاعت پروردگارش منفعت و فائده (ای) و فرونیاید به او بعد از موت پشیمانی و اندوهی.

[صفحه 352]


صفحه 350، 351، 352.








    1. در نسخه های دیگر: نسال الله.